ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان
ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان

نا برابری

در این باب نَخواهــم نوشت، دریایِ نابرابَری را آنقـــدَر فــــراخ و بی ساحِــل می بینم، که گفتگـوها را بی حاصِـل.. .

قَعرِ این دریا پُر است از سنگهای نِفرَتی که قبل از من، بارها بر آن روانه شده و هیچگاه این برخوردها به مـوج نیانجامید.

تا دُنیا، هَمین دُنیاست.. . دلایِل بیشُماری بر دَوامِ این بی عِدالتی های مُزمِن وجود خواهد داشت..

همـانا هدیه ی دُنیـا به ترسـوها، رَنـجِ مُضـاعف است.. .

صاحبانِ دستانِ قرمز رنگ را کشف کُنیم.. رســوا شاید.

اساسِ بی تفاوتی در مُسامحه است و اساسِ تَغییر، ریشه در مُجادله دارد. فَرق است میانِ چشمه هایی که به زیر پا جوشَد و چشمه ای که از مَغزها جوشش آغاز می کند.

تَن را رودی سـاز، جاری و رَها، که در سَنگِستان چیزی جُـز سَنگ نمی روید.


موفق باشید

نوشته شده توسط ن.بهبودیان/ تابستان 95

نظرات 1 + ارسال نظر
مداد کوچک سه‌شنبه 16 شهریور 1395 ساعت 09:37 ق.ظ http://medadekuchak.blogsky.com

وَ سلام

حتی این چند سطر " کیفیتی فرای استاندارد دارد " که تامل کنیم و بچشیم نابرابری ها را .
کاش باران هایی ببارد آرام که نابرابری ها را شستشو دهد و هیچ بی عدالتی ای دگرباره بارور نشود .
این سطرتان :
تَن را رودی سـاز، جاری و رَها، که در سَنگِستان چیزی جُـز سَنگ نمی روید....
مرا یاد این سطرها از ابتهاج انداختْ :
به سان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند رونده باشْ ، امید هیچ معجزه ای ز مرده نیست ، زنده باش .....


همیشه موفق می خوانمتانْ . پیروزی شمایید

سلام
چشم ها را اگر نشوییم، فوقِ فوقَش جورِ دیگری نخواهیم دید.. امّا دستها را چه؟!
که ضرر آن بعد از خود متوجه آدمهاست...
{صدای برف پاک کن}
پلیس می گوید: آمار غالبِ تصادفات بر عدم توجه به جلو تکیه دارد.. " عدم توجه به... جلــو".. مشکل همینجاست!
ما متوجه نیستیم که عاقبَتِ سرنوشتِ ما در این جاده چه می شود..پدالها، دستها، چشمها، لبها، وسیله ها و تقابل آدمها...
چیزی که بیش از پیش محتاج بارانِ آخرمان ساخته گرفتاری هاییست که از بی تفاوتی ما شروع می شود.. گاه نهایت بی عدالتی، عبور است با چراغهای خاموش بر مظلمه ها، رنج های مسیر، مُشاهده انسانهای گرفتار آمده بر مَسیل، مسائِل.. . عدم توجه به کفایت ها، دلایل حقارتها، رفاقتها، شقاوتها.. . سفر ایمن، اینی نیست که ما عازم آنیم.. {صدای غرش موتور اتومبیل، که می گذرد}
امان از این پدالها، امان از این چشمها، امان از این دستها و افسوس از بارانی که نمی بارد ..
این بار هم جلسه ی ابرها به درازا کشیده است ...
{صدای رعـــــــد، و تصویری مبهم از گم شدن اتومبیلی در غُبـــــار}
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد