ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان
ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان

پرســه در مُـرداب

به نام خدا

 

گاه به برّندگی آهن و گاهی هم وزن کاه می نویسم... ،  

که شود تقدیم ملاحت آن نگاه، که همواره برایم به درها دوخته اند، بی خستگی. (مادرم)

به قدر تکاندن خاک از قلمدانِ مُرصع، همانند خاطره ای سرکش و پرّان، کوتاه؛  

و به دشواری سر کشیدنِ جرعه ای سکوت در میان همهمه، بلنـد...

به سرگشتگی ورق زدن دفتر ترانه ها در جستجوی نغمه ای گمگشته تشنه لبان،

جای خوش کرده انگشتانم بر ارتعاشِ بی امانِ سیم، همچو نُتی سرگردان

هزارها هزار قصیده، که نخوانده ایم از کتابِ عبرت و اینچنین گرم گفتگو و قضا

دوباره رسید گرمی بازار گرمابه های خونین و محافل تو به تو، اینچنین نارضا

ماییم سراسر نظاره بر سرنگونی شکوفه ها در شلیکِ دانه های تگرگ

به ریزش کُلاله های جا مانده بر باغ، در استیلای ظلمانیِ تَبـر

به سینه های همچو سپر به بَرِ دانه های نشکفته؛  به رسم صف شکنان گذشته، حال و آینده

که یکسر شود نهیب بر پیکرِ بی وجود آن مستور، در جُبـّه. که این جبه بوَد گشاد بر تن بی ارج نفوسِ چرخنده.

ادامه مطلب ...