ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان
ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان

خاطـراتِ مِــه انـدود

به نام خدا

 

پرونده ای که همواره باز است و تا زمانی که عواملی همچو بیماری، فرسودگی و کهولت بر آن اثر نگذارد مثل ساعتی دقیق و منظم، در حال کار است.

حافظه؛ عاملی که به جهت انباشتِ اندوخته های تجربی در وجود هر یک از ما تعبیه شده است. اصلی ترین عامل سفرهای ناخواسته ای که گاه و بی گاه به گذشته ها داشته ایم.. و گاهی از اوقات بیرحمانه و افسار گسیخته ما را با خود می برد به زمان هایی که مرور محتوای آن دوران، رنجمان می دهد و یا اینکه بر اثر فقدان آنچه را که در دوران پیشین حاضر بوده و اکنون دیگر وجود ندارد، دچار اندوهی غیر قابل التیام می گردیم بنحوی که تا دست این چرخ مرورگر در کار است، مجال رهایی از آن احوالات را نمی یابیم.

بعضاً شرایط محیطی در فعّال شدن آن و برآوردن نوع خاطرات درگیر با حال و هوای فعلی ما تاثیر مستقیمی دارد.. در سایر شرایط این اوست که تصمیم می گیرد تا چه زمانی ذهن پراّن ما را به سمت و سوی خود سوق دهد.. و دقیقاً آنجاست که اختیار عمل، در کمترین حـد ممکن بسر می برد و اوست که مارا همچو مرغَکی، که پر و بال وی را بسته باشند، با خود به هر سـو می کشد.. خاطراتی که زمانی ما باعث ثبت آن بوده ایم هجوم خود را آغاز می نمایند. سپاهی که توانسته به سهولت از دروازه خیال شما عبور کند حال مالک شهر مُخیرات است و شما بی پناه تر از هر زمان ممکن، به روایت دوبارۀ عملکرد خود می نشینید.

حافظه نسبت به شدت و ضعفِ رویدادهای پیش آمده خود را تطبیق داده و آنچه را که در حال و روز ما بیشترین تاثیر را گذارده باشد بهتر، و مابقی را در مراتب پائینتری، بسته به اینکه تصویر باشند و یا ارقام محاسباتی، با درصد بسیار بالایی از تفکیک، ذخیره می سازد و تا زمانی که میزان مراجعات ما بدان در حد مناسب و یا زیاد بوده باشد به همان صورَتِ اولیه، قابل دستیابی بوده و اگر غیر از این بوده باشد رفته رفته تحلیل می رود تا اینکه تنها سرفصل ها و اثرات جزئی آن تا اکنون ما، ادامه خواهد داشت.. و اگر زمانی چیزی را بخاطر نمی آوریم دلیل واضحی بر عدم مراجعه به موقع، به محفوظات می باشد.

بعضاً پیش می آید که بر حسب ضرورت، خواسته باشیم برای استهسال رویدادی که در گذشتۀ ما جای گرفته، پرونده های خاک خوردۀ حافظۀ خویش را زیر و رو کنیم.. اما همیشه با موفقیت کامل مواجه نخواهیم شد.. غُبارِ نسیان، هر چند وقت یکبار از پیاده نظامِ محفوظاتِ ذهن ما، سـان می بینَد و عده ای را با خود می برد و به دالان فراموشی هایَش می سپارد.. . بازگشت و خلاصی از آن دالان، تنها در شرایط بُحرانی، مَخصوص، و تکان دهنده میسر است.. . در آن صورت است که اکثر تلاشها در راستای بازیابی اطلاعات درخواست شده، بی ثمر خواهند ماند و چه بسا انسان نسبت به این خواستگاهِ درونی، بارها به مرزِ واماندگی و تُهیدستی رسیده باشد.. اما هر چه است روسیاهیَش برمَلا نشده و زندگانی بدون وجود خاطراتی هرچند ضروری و بازنیافته، در گُـذر است.. .

انسان موجودیست همواره در تکاپو، و اغلب با مقولۀ چالش بر انگیزِ فراموشی، براحتی کنار نمی آید.. پس تدابیر مختلفی را در مواجهه با این پدیده پیش می گیرد.. او گاه خود را در محیطی قرار می دهد که خاطره در آن اتفاق افتاده باشد، به این امید که جزئیات آن رخداد، از او سراغی بگیرند و یا به هر دلیل خود را نمایان سازند. تلاشهایی از این دست اغلب بی پاسخ نمی مانند.. اتمسفِر موجود، به نَفع شما رمز گشایی می شود و باعث می شود تا چیزهایی را به خاطر بیاورید که بواسطۀ عدم مراجعات ذهنی، از دست داده بوده اید. لحظاتی رقم می خورد که بر اشتیاق شما به جهت تجربۀ هر چه بیشتر آن می افزاید.

دخترک کبریت فروش ذهن شما، کبریتهای بیشتری را صرف خواهد نمود تا دقایق بیشتری را در کنار شومینۀ گرمِ خاطراتْ سپری کند.. ذهن شما که بی رَمَق شده بود، جانی دوباره گرفته و در این نور حاصله، بدنبال مطلوب ها خواهد گشت.

عواملی همچون حضور در اماکن آشنا، تجربۀ بویی خاص، چشیدن مـزه ای غریب و مشاهدۀ منظره ای همسان و در راستای خاطرات ثبت شده، گاهاً موجب بازیابی آنی شده و ممکن است در این حالت، حتی شما خاطره ای بخصوص را فرا نخوانده باشید امّا بدلیل مُحیّا بودَنِ شرایطِ بازیابی، اینبار او به شما مراجعه داشته باشد.. گذشته به همین طریق بارها و بارها، شما را غافلگیر خواهد نمود.. بُزرگراهی، برای گرفتن عبرت، اظهار پشیمانی و یا احساسِ افتخار، پیش روی شما گسترده خواهد شد.. که اگر جز این بود مجال تصحیح خطایا، ترمیم روشها و افزودن بر نقاط قوت و بازنگری نیز کمتر پیش می آمد.

عصر حاضِر، توانسته است ابزار بیشتری را نسبت به گذشته، در جهت بازیابی خاطرات رو به خموشی در اختیار بشر قرار دهد.. و یکی از بارزترین عوامل کمک کننده به این مُهم، فیلمهای سینماییِ ساخته شده می باشند.

در اغلب این فیلمها سعی شده است تا دوره های مختلف و همینطور تاریخ معاصر بنحوی تاثیر گذار و هر چه واقعی تر، بازسازی گردد و در این میان، روایاتِ مُستندِ تَصویری و باستان شناسانه، بگونه ای طراحی می گردند که بتوانند بر دارایی های علمی شما افزون کند و با تشریح قضایا تلاش می کند تا کنجکاوی های نافرجام شما را در خصوص موضوع مورد بحث پوشش دهد.. بسیار پیش می آید که آدمی پاسخ برخی سوالات خویش را از دنیای پیرامون در لابلای همین پژوهشکده های تصویری کاویده و به مجموعه ای از جواب ها دست می یابد. اما در کنار تمامی این اندوخته های بَصری، باز هم پیش می آید که حال و هوایِ رایجِ اینگونه ساخته ها، در بازسِتانی پیاده نظامِ محفوظات دالان فراموشی ها، به شما یاری رسانیده، تا بتوانید در بزنگاهی که دست داده، بار دیگر آنها را در اختیار بگیرید.. تجربه نشان داده است که خاطرات بازسِتانده، آنهم به رَغمِ چنین مُقدماتی، هرچه دیرتر فراموش می گردند و اغلب تا پایان عُمـر، با دارندۀ آن خواهند ماند.

عُمدتاً هیچ عاملی نمی تواند در امر فراموشی عامدانه به شما یاری رساند، واضحتر اینکه شما نمی توانید قسمتی از مغز خود را نادیده بگیرید که وجود دارد و اتفاقاً کار خود را بدرستی انجام می دهد.. پس اگر می خواهید حادثه ای را، چیزی را، کسی را و مکانی را به بوتۀ فراموشی بسپارید تلاش بیهوده نکنید.. چراکه در همین مراجعاتِ تکرار گونه، به قوام و دوام آن در ذهن خود کمکِ شایانی خواهید نمود. آنچه را که زمانی در ذهن شما پر بَسامد بوده رها کنید، از او کمتر سراغ گیرید و بگذارید این گـُـذر ایام باشد که برای ماندن و یا مَحــو شدن آن از بوم ذهن شما، تصمیم می گیرد.. او را بی ضَرَرش بدارید و بدانید تا زمانی که بدان می پردازید به تداوم نَبضِ آن خاطره، در ذهن خود یاری رسانده اید.

چرا با وجود تجربۀ ناکامی ها، باز به تماشای فیلمهایی می پردازیم که بازتاب ناکامی های ماست؟

پاسخ اینکه ما انسانها حتی نسبت به خاطراتی که در دوره ای نسبت به فراموشی عامدانۀ آن مرارت ها کشیده ایم نیز بی تفاوت نبوده و در کمال تعجب از آنها سراغ می گیریم و این مراجعه گاه به اندازۀ طول یک فیلم، لیوانی نوشیدنی با مزه ای خاص و تنفس هوای صبحگاهی در مکانی غریب کوتاه خواهد بود، اما ناچاراً اتفاق می افتد. چراکه یکی از دیگر دلایل عمده، در مراجعات ذهنی قلیانهای احساسی است که وقت و بی وقت بروز نموده و موجبات بکارگیری این دستگاهِ بی بدیلِ بازیابنده را برایتان فراهم می آورد.

همانطور که طبیعت بقایا و تاثیرات عملکرد شما را در خود حفظ می کند، زندگانیِ شما نیز،  چیزی از شما را دور نمی ریزد و همین عامل باعث می شود، حتی با تحلیل رفتَنِ قوای ثَبتِ امور در سنین بالاتر، شما قادر باشید هر لحظه و در شرایطی ، چیزی را بخاطر بیاورید که عملاً با آن فاصلۀ عمیقی پیدا کرده بودید و این جزء شگفتی های حافظۀ شما تلقی می گردد.

چرا اغلب سالمندان، کم حافظه ای و فراموشی خود را موهبَت و دستۀ دیگری، آن را فرساینده و غمبار می دانند.. بدون شک سیاستی که شما در امر زندگی خویش پیش گرفته اید تا حدود زیادی تعیین خواهد نمود که جزء کدام دسته باشید و چه بهتر، که جورچینِ روزها را به نحوی چیده باشیم که از مرور صدبارۀ خاطرات بر جای گذارده، واهمه ای نداشته باشیم و حتی آنرا مایۀ فخر و سعادت خویش بدانیم.. در غیر این صورت است که حافظه به موجودیتی بیرحم بدل خواهد شد که از سر هیچ اتفاق نا خوشایندی بسادگی گذر نمی کند و بطور مُستمر و در زمانهای مشخصی از عمر شما، دلایل رخداد آنرا توسط شما به چالش می کشد، و اگر نتوانسته باشید به وقت خود، با وی به مصالحه برسید، مدتهای مدیدی با شما خواهد بود.

به این امید که همۀ ما، انسانهای مُتبحّری بوده باشیم در خاطره سازیِ خوبی ها و اگر غیر از این است، چُنان کنیم که برای ثبت آن در حافظۀ بی آلایش ما، شایسته شَوَد.

 

وجودِ حافظه، پُلی است میان ما، و آنچه که به واسطه آن، یقیناً بر امروز ما آگاهانه و یا غیر آگاهانه تاثیراتی وارد خواهد شد.. .

آنچنان که آن امام بزرگ، حضرت علی (علیه السّلام) فرموده اند:

کافی است که واقعه ای در گذشته، ما را بر معیار دیگر قضایا آگاه سازد، و کافی است که خردمندان از تجاربی که اندوخته اند عبرت بگیرند و آن ها را سرمشق آینده ی خویش قرار دهند.


نوشته شده توسط ن.بهبودیان/ زمستان 95