ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان
ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان

"صُلـــح"، این ســلاحِ خـامــوش.. .

به نام خدا


و صُلح، آن اَبَر واژه ی مَهجور که کَسی سراغی از او نِمی گیرد مَگر از برای دستمایه ساختَن.. زیباست هنوز بر پیشانی کَتیبه، تاثیر گذار است هنوز بر گِرداگِردِ کَلام، مایه ی فَخر است، بَر بُلندای سَرسرای مِلَل نا مُتحّد و نا مُتعهّد.. . امّا چه سود از اینهمه کاربردِ بی مُحتوا. .. که جسمِ بی جان هم اگر می بود، به قَهرِ لَگدی بر زیر آن، و در حرکتها مُنجر به انجامِ کار می شُد شاید..


پُرکاربرد تَرین واژه یِ بی کاربرد، پوشِشِ سپیدیست بر تَنِ کُشتگان تاریخِ حالِ در استمرار .. . و کَفن، این رَدایِ آرامش، پیامِ گویا و واضِحیست از جهانِ مُردگان، و دَلیلِ مُدلّل و مُجلّلیست بر عَدمِ بکارگیریِ بموقع ثَمراتِ احتمالیِ آن پرنده ی پرّانِ خوشه چینِ(نِماد صُلح) دست آموز، که جُز به گردِ حَرم دروغینِ بلادِ دَسیسه، نمی گردد.. . دانه های آن سرای شاید، رنگینترند از خون انسانهای خُفته بر تالارِ بلا.. . آیا تعدَدِ پُشته هایِ انسانی و آن گورهای افراشته، به عینیت انجامیدنِ آن سوگندِ کُهَنِ شیطانی نیست؟!
که درعَصرِ اسارتِ مَغزهای مُنقَضی، براحتی نوشیدنِ آب و صَرفِ پاپ کُرنی قوام آمده، ما را به جان یکدگر افکنده و پیشرَویِ انسانِ نُوین، این بهترین ماشینِ خودساخته ی کُشتارِ اهریمنی را نظاره کُند.. و جَشنِ 6 میلیاردُمین سالِ تولّدِ زَمین را گرفته باشد و جانانه به ریشِمان خَندیده باشد که چه خوب و در کَمالِ توحُّش، گلوی هَم اقلیمِ خود را می دریم .. .
کوششِ عَبَثیست بَرادر، که به این زودیها به خود نمی آییم و همه روزه، غراماتِ سَنگینی را برای این خوابِ سَنگینتَر، می پردازیم.. .

 

متن الحاقی

نهایت کوته فکریست اگر گمان کُنیم، سکوتِ غریبِ خداوندِ صُلح، معنای سازش می دهد.. که او را به عَذابهای عَلیمَش نیز به گواهِ اعصارَ دورتَر، می شناسیم ،.. .

اگرچه او دیگر کودکانِ خطاکارِ امروز که ماییم را، به سبکِ گذشته تأدیب نمی کُند، امّا یقیناً تغییر در این رویه، ریشه در تغییراتِ احوالاتِ ما و عوامل زمینه ساز جرائِم غیر انسانی ما نیز داشته است. .. تَطبیقِ مُجازات، با جرائمِ جَدید شاید.. .،

و ما که دیگر مُشکلی، در قَبولِ مَعادِمان احساس نمی شَوَد.. و به چَندگانگی خدایان و شِرکِ خَفی و جَلی، آنچنان که سابقاً رایج بوده آلوده نیستیم، دور از ذهن نیست، اگر که حِساب و کتابِ قطعی ما براساسِ وَعده ها، بهمان زَمان موکول شده باشد (اُقبا) که در آنصورت، جای تأسّفِ بسیار دارد اگر به کیفیتی که خود، تصویر می نماید تعزیر شویم. .. که همانا لَطَماتی که متوجهِ روح باشند هَرگز ذرّه ای از آنرا جِسم، درک نخواهد کرد.. و طنابهای روز واپسین امّا، هرگز پاره نخواهند شد!

خدایِ ابراهیم، اهلِ خُلفِ وعده نَبود.. . امّا به مُجادله با وی، کَسی که تَمامِ وجودَش از (او) بود، تن می دهد.. تنها بدین منظور که به دوست گرامی خود بفهماند، انسانِ آنروزها، مُستوجبِ عذاب همان روزهاست و قرار هم نیست، تا همیشه ی خُدا اتفاقات، قابلِ پیشبینی و مُتِشابه باشد.. آن دسته گوشمالی ها، مثالِ تَلخی بود.. که تَلخی نَوَرزیم در آینده ای که ما زاده ی آنیم و صد اَفسوس، خاطراتِ ما در این زمینه، هَمیشه ضعیف بوده و تا دردی را، با جانِ عَزیزِو دست آموزِمان، لمس نکُنیم آنرا براحتی نخواهیم پذیرُفت...
مَخلَصِ کلام اینکه، فُرصت مُغتنمی، جهَتِ اِضمِحلالِ جَهانِ شَرمسارِ ما فرارسیده است که مُمکن است، انسانِ امروز در آن، به دَستِ خویش و با کمترین دَرصَدِ تَشابه با عذابهایِ کُهن، کُلیَّتِ خود را فَنا سازد که البته تَقدیر در این میان اثرِ خود را بَر آن، گذارده است.. گویی کِشمکشها قرار است، تا جایی که همچو قوم لوط، تر و خشک و کودک و بزرگسال و زن و مَردِمان را درگیر سازد ادامه داشته باشد.. با این تَفاوت که اینبار تَمامی اَرضِ خدا، پهنه ی فُرود خواهد بود.. .

و در حالات خوشبینانه تَر اینکه، کلمات نوید بخش و دهان پر کُنی هَمچو تَکثیرِ فوایدِ و اثراتِ صُلح و پرداختَنِ به حقوقی که همیشه بشر داشته و بنا به صلاحدیدها همچنان از آنها برخوردار نیست، رواج بیشتری یابد.. . امّا در مقابل، سلاح ها متنوع تر گردند و به تبع آن نیز، نحوه و نوعِ کُشتارها خلاقانه تر و مُتنوع تَر شده اند.. . و قُربانیان، هَمه از اقشاری که در سیاستبازی ها، دَخل چندانی نداشته باشند انتخاب می شوند و خود کمک شایانی در خرید و فروش و مبادله اسلحه قلمداد می شوند.. آنهم بنحوی که اگر مثلا روزی 70 الی 80 نفر در سراسر جهان با آخرین نوع اسلحه کشتار نشود، به  شدت بروی قیمتهای پیشنهادی تاثیر گذار باشد.. .
و شاید این روزها شیطانِ لَعین، بیکارتر است از همیشه..، چراکه انبوهِ این سَگانِ بی قلّاده ی دَست آموز، کارِ خویش را بخوبی آموخته اند. ..

 

نوشته شده توسط ن.بهبودیان/ تابستان 95

نظرات 3 + ارسال نظر
اشعارناب پنج‌شنبه 7 مرداد 1395 ساعت 03:17 ب.ظ http://asharenab.blogsky.com/

با سلام

تبادل لینک از سمت ما صورت گرفته و لینکتون درج شد.

ممنون از همکاریتون

سلام وسپاس،...

شما نیز به جمع دوستان خوبم افزوده شده اید..
پایدار بمانید

اشعارناب پنج‌شنبه 7 مرداد 1395 ساعت 02:22 ب.ظ http://asharenab.blogsky.com/

سلام مدیر بزرگوار

خوب هستید ، یگانه هستم ،مدیر گروه و کانال و بلاگ اشعار ناب ، برای تبادل لینک مزاحم میشم ، علاقمند به تبادل لینک با شما هستم ، در صورت امکان حقیر رو در جریان بگذارید.

با سپاس فراوان / یگانه

http://asharenab.blogsky.com

با سلام
باعث افتخار هست قربان، اقدام بفرمایید.. .
موفق باشید

مداد کوچک چهارشنبه 30 تیر 1395 ساعت 04:55 ب.ظ http://medadekuchak.blogsky.com

وَ سلام
وَ بنامـــــ ِ صلحْ ؛ که آشیانه ایست ایمنْ ، پناهگاهیست آبی .
که صلحْ ، خطرناک نیست ، مهربانی چرا . که مهربانی هم باید صلح باشد . در کنارِ همه ی این ها صبرْ . معجزه ی کلمات را در چینششان می بینم همان زمانی که ریل می بندند به قطارهای پیچ پیچ .
و سفیدتر باشیم و سیاه تر زاغ ، ماهیِ‌سیاهِ‌کوچولو و هرچه که باشیم آخرینمان همان بِهین پوشش سپید هست ، خوبتر باشیم .
نگاره های شما فراموشی را دور می کند و یادِ مرگ را در برابرمان استوارْ.
شاد باشید و به شادیِ همگان شادمانْ تر و غم ها را فراموش نمی کنید می دانمْ.زنده گانی تان پربار

با سلام و عرض تشکر..
بدان سبب که مَبحثِ "صُلــــــــح" که البتّه غَریب است اینروزها، برایَم بیش از عَناوینِ دیگر پرداختَنی می نماید.. فُرصت را غَنیمت دانسته و در بَدنه ی اصلی مَتنِ جاری، بگونه ای که اتفاقاً پاسُخِ شما نیز محسوب گردد، بدان بیشتر پرداخته ام.. .
در یک نِگاه، انسانهایی از قُماشِ بنده، نوشتَن را راهی می دانَند برای آسوده شُدَن، امّا در این خصوص و تا زمانی که تَضییعِ این عامِلِ تاثیر گذار و رهایی بخش (صُلـــحْ) ادامه دارد، تحقیقاً به آرامش لازم نخواهد انجامید..
به امید رفتن زاغ ها و چیره شُدن، بَر پلیکانهایِ گُرسنه ی زمان...

موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد