به نام خدا
(ببخشید، بدلیل قرار گرفتن در پیک کاری)
I'll Be Back soon
خنده دار است .. من برای یک" اتاق" دلتنگم. دوستت دارم مستطیل مهربانم!
هیچکس گمان هم نبرده که متن " اتاق آبی" را، سراسر در وصف احوال تو نوشته ام...
تو عجیبی و البته بیشتری از نه سال همنشینی خالصانه...ممنونم که تمام این مدت مرا در خلوت خودت پذیرفتی و دم هم نزدی..،
از بهشت تو رانده شدم بر چشم بهم زدنی ... مرا چه به اغواگریهای لوس مدرنیته، کجا بروم که ذره ای از سادگی های مخصوص تو را داشته باشد..
من با هر آنچه غیر توست غریبه ام.. نمی دانم آیا می توانم آنچه را که براحتی در تو محقق بود را در جایی دگر تحقق بخشم..؟ بگذار تا زمان، میان من و تو، و هرآنچه جدید است، حکم کند...
لینک:
سلام مهربان...
اتاق زیباییست.......
والبته کمی اشنا...
شبیه اتاق خودم... ....
عالی بود عالی...
موفق باشید...
سلام به شما،
امیدوارم در شرایط جدید، امکان تکرار یکچنین اتاقی باشد...
ممنونم.
سلام آقا نیما
از ایمیلت حدس زدم باید تو کار لیتوگرافی باشی و انگار حدسم درسته...
ماشالا از هر انگشتت یه هنر میریزه...
مزاحمت نمیشم و روی کارت تمرکز کن تا ایشالا هرچه زودتر روبان قرمز رو قیچی کنی...
سلام علی آقای عزیز،
حدث شما درست هست.. you're genius
به امید روز خوب باز گشایی...
انسانهای موفق همیشه با آغوش باز و لب خندون به استقبال تغییرات میرن ... هر تغییری دروازه ایست رو به جهانی جدید و ناشناخته که میتونه خیلی زیباتر از قبلی باشه ... عشق من آرزو میکنم روزهای پیش روت بسیار زیباتر و پربارتر از قبل باشه ....
همینطوره عزیزم،
اما نمی دونم چرا همیشه در ابتدا، در برابر تغییرات موضع می گیرم.. این ادامه پیدا می کنه و به مرور، وقتی نشانه های مطلوب پدیدار می شن رفع میشه،.. اما خدا رو شکر در این مورد خاص تردید به انتها رسیده و بنده با عزمی راسخ و انگیزه ای مضاعف رهسپار سرزمین موعود و آن مکان جدیدالتاسیس شدم..
درام ترین نقطه قصه درست جاییست که با نوستالژیکها وداع می کنم.. تصور می کنم این رویداد بدیهیست آنهم در جایی که مکان و عناصرش، هر یک به کارخانه های خاطره سازی مانندند.
کلی زمان برد آن واپسین لحظات جمع آوری،... آسانترین کارها به کندی پیش می روند، دستها به کار نمی رود.. آن پلاکارتها، ادعیه و تابلوها که هر یک بمنظوری و در دوره ای آویخته شده اند..مرا به یاد اثری می اندازند بنام " سنگها فریاد می کشند" در سبک سورءالیسم و عجیب. اثر سرشار است از روایت رنج هر آنچه غیر از انسان، که در تصرف اوست.. اما اینبار این انسان است که سنگها و ساختمانها برای گرم شدن خود، می سوزانندش..!
گرفتاری از آنجا آغاز می گردد، که انسان بیش از حد برای طبیعت بیجان پیرامون، اهمیت قائل می شود... آنها را در منافذ فکری خود جان می بخشد و اعتبار و شخصیتی همسنگ آنچه هست به او می بخشد..
ناشناخته ها همیشه اسرار آمیزند و نیازمند مکاشفه، نگران نباش که این قدمهای سنجیده بهر محک زدن شرایط جدید است و کمتر به تردید آلوده است.. مسئولیتها گاه و بی گاه ایجاب می کنند که محتاط باشی و بی گدار هم به آب نزنی... دل دل کردنهایم را هم بنویس به پای همان روحیات ظریف الاحوال، که داشته و دارم که حتی از اتاقی بی جان هم دریغ نشد، چون در قاموس من نوشته اند از هر کجا و هرکس اگر به تو شور و حالی خوش رسید، در کار وی تامل کن.. پس آن می نمایم که موافق احوال باشد، جواب این کودک بهانه جوی درون را می بایست داد دیگر...
در پایان از آرزوی مهربانانه ات بسیار سپاسگذارم عزیزم..
سلام
خداحافظی را دوست ندارم
نشنیده می گیرم این بار.
شاد باشید و موفق در کارها
خداحافظی این روزهای من،
در حکم سلامیست به شرایط جدید و شاید مکانی جدید.. / ممنون از شما
سلام...!
درود بر شما
ارامشم رو همیشه درخلوتی به دست اوردم که دیگران چهار دیواری بنام اتاق نامش نهادن و تازه دوستانی که همیشه میخواستن منو از این به اصطلاح قفس بیرون بکشن ...غافل از اینکه خلوتیست پراز دلتنگیهایی شیرین....جایی که روحم پرواز میکند برای دستیابی به ارامشی دلپذیر....
درک الفت شما با این خلوت برای من قابل لمسه نیمای عزیز ...
موفق و پیروز باشید و انشااله هرچه زودتر کارهایتان سروسامان گیرد
سلام بر خانم گاتای مهربان،
شما اصل مطلب رو خودتون بیان کردید، و دقیقا همین وابستگی ها هستند که کار دل کندن را مشکل می کنند.. روح عجیبی دارد این مکان و من اکثر متن هایم رو مدیون او هستم..
بسیار ممنونم از حسن همدلی شما / موفق باشید
سلام...
چه اتاق قشنگی...
زود برگردید
سلام،
ان شاء ا... بعد از استقرار کامل.
کتاب و کلی طرح... والبته نظم...
حرف زیادی نمیشه زد فقط حس میکنم تو اون اتاق بین اون همه کتاب و طرح زندگی در جریانه.... همین
زندگی گفتید و خلاص!
هیلز، و نظریه نظم موجود در آشوب و بی نظمی ها.. 1950
شاید در اون حالت منظم هم بنظر بیاد..
ممنون از شما
سلام
ایشالا چرخ کسب و کارت مثل فرفره بچرخه و هرچه زودتر بیایی و بنویسی...
موفق باشی و کامیاب...
ممنونم علی آقای عزیز،
من هم امید دارم تا کارا اونطوری که می خوام و براش برنامه دارم، پیش بره .. نقل و انتقالات شرکت کار دشواریه، خصوصا اینکه بروز اشتباه در این مرحله می تونه تبعات ناخوشایندی داشته باشه ..دعا کنید!
همین فردا با 7 تا آدم مختلف قرار ملاقات گذاشتم.. فکر کنم روز سختی باشه برقکار، سانترال، فاضلاب، Mdf، نصاب دوربین، شبکه کار، پرده
امیدوارم اونقدر به آرامش برسم که باز هم متنها به من رو بیارند
شما هم موفق باشید و مرسی که بهم سر می زنید!
به هر دلیلی که تا یه مدت نیستین... امیدوارم کارا بر وفق مرادتون پیش بره....
ممنونم..
و همچنین برای سرکار.
سلام...
کجا یهو ؟
هستیم،
دورادور احوال دوستان را اینبار .. با تبلت جویا خواهم بود!