ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان
ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان

فریاد خاک

به نام خدا 

به خرده سنگهای باغ متروک میمانم.. .  

پا خورده و نخورده. پر غبار و خاکستری. دلخسته و مشکوک به همت باغبان. دلتنگ خراشهای دردناک ایام شخم، بر فرق. پر فراق و پر گداز. تشنه ی زیرو زبر شدن و سر شار از یادواره های ماسه ای و روان. به بار نشسته و  ننشسته. سزاوار گامهای ترحم رهگذری بر تن. لایق عاشقانه ترین بذر افشانی ها، آبیاری ها، روییدنها و  حتی خشکسالیها. صاحب ملتمسانه ترین نگاهها بر ابرهای زودگذر، بادهای آواره و پناه بذرهایی که همیشه شبهای اول در دل سیاهم میترسیدند و با قد کشیدن و  مشاهده ی اولین بارقه ی خورشید، سبز میشدند و دایه شان، مرا فراموش میکردند.   

داغدار ریشه دوانی نامهربان ترین درختان تناور و شناور در رویاهای بارانی و خیس. مقبره ی نونهالان گرمازده که به غروب نخواهند رسید و بستری امین، برای شاخساران سوخته. نشنیده و شنیده داستان هجرت گرده های باردار به بیرون حصار و شاهدی بر تگرگ، که همیشه غیر منتظره فرود می آمد و صورت باغ در هم می کشید.    

متحمل روزهای رقت بار زمستانی. سفید و روحانی و پاک، همچون دامان برنادت مقدس. و شهیر چون اساطیر پارس. مرموز چون زنگ آهن و افروز، چون آتش سرخ .. . سهم من از حوض ها، فواره ها، صوتها و نقاره ها، رنگ ها و افشانه ها، افسانه هاست و طاقتم به گندابی مانند است که از آخرین باران تا بحال، فرود برگ برگ فصول متعدد را درونش به کررات دیدم و چمن چمن خشک شدم. سست شدم و امروز که در این آخرین فرود، اولین فراز را با مشاهده ی جوانه باور کردم با شبنم گریستم و قطره قطره، سبز شدم.   

مطمئن شدم که باغبان هنوز بیدار است و دل در گرو سلامت محصول دارد. پیش آمد و با طرحی نو، چهره آهن حصار، به یکصد رنگ از زنگ زدود . بجای بوی آتش و دود،  عود و عنبر آورده بود و در نفسهای آخرین با اولین ضربه اش از تبار شخم، زنده ام ساخته بود.   

دیگر تنم بوی نان میداد و گلیم و چای تازه دم. در نوای آهنگین باران این من بودم که امید را ساقه ساقه مشق میکردم و می روییدم . باغ نفس میکشید و سار بر درخت لانه می کرد و بوته بر خاک، خانه. در امنیت کاشانه ام دریافتم محنت دوری به گلشن صبوری می ارزد و جرات شرح این رخداد آهنگین در گوش سنگین باد، میتواند داغ جراحت خشکیدن، از تن بزداید و شاید تنها نمی بودم اگر در کالبد شاخساران خفته زندگی را میجستم وحیات را در ممات نظاره میکردم و شاید در آن صورت، دیگر زمستان اینقدر بر من طولانی نمی نمود.   

حصار عزیزم تو مرز باورهای من بودی و من غافل از موجودیت بهار، در پندارهای نومیدانه خود محبوس بودم . ایستادگی تو در مقام محافظت از من و ممانعت از نمود جسارت مهاجمان  علیه من، ستودنیست و اعتراف می کنم که زیستن، حق من است و من، این را در آیینه ی وجود غبار گرفته ات یافته ام.   

پافشاری تو در بازگرداندن طراوت از کف رفته از بستر این باغ متروک، مرا به خود و آبادانی هایم سوق داد. من در اسارت میله های آهنینت آزاد از کمند خیالهای باطل به حاصل اندیشیدم و جوانه زدن را به خاطر آوردم. ندیده ام تا کنون، خواسته یا نا خواسته بر من ریشه کنی ای تمامی تکیه گاه من. اما مطمئن باش همیشه در خاطرم ریشه داری. 

من و تو از عناصر سرسخت روزگاریم و به یکدیگر دچار. ترکیبی غیر قابل انکار و قدیمی. آهن و خاک مثال امید واستقامت، که حتی از کوچکترین قلبهای بزرگ دنیا دریغ ناشدنیست و تا من، من باشم و تو همین، نصیب آرواره های ویرانگر نومیدی، شبهای سرد زمستانی است و باغهای بی حاصل.  

به همت باغبان امروز، به کارخانه ای می مانم که تنها و تنها، زندگی می سازد و می دانم زیر یکایک شاخساران آرمیده و خموش محصولاتم، شریانی است از حیات، که با ضرب آهنگی موزون و ناگسستنی، جاریست که ممکن است در نگاه اول بیشتر به مرگ تشبیه گردد تا زندگی.. .   

 

نوشته شده توسط نیما.ب/ پاییز 92        

  

سخن نویسنده: 

( این متن در حقیقت برگرفته است از وبلاگ گذشته ام در سالهای بین 86 - 83، اما بدلیل دارا بودن بیشترین بازدید در میان دیگر دست نوشته های آن دوران، تصمیم بر آن شد تا ضمن بهینه سازی قسمتی از متن، آنرا به وبلاگ جاری منتقل سازم. )  

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مداد کوچک چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 01:21 ب.ظ http://medadekuchak.blogsky.com

خسته نباشید جناب بهبودیان

داشتم نمایشگاه مجازی تان را دید می زدم
نگاهم افتاد به حصر قلم : زیبا بود
برای مداد کوچکم خیلی به کار می اید می توانم با ذکر منبع ِ‌اینجا // ارجاع دهم به مداد کوچک!
اجازه هست ؟ عایا!

سلام به شما..
البته..، خواهش می کنم
موفق باشید

ثریا چهارشنبه 1 آبان 1392 ساعت 02:29 ب.ظ

عاشق سبک نقاشیاتم ... خاص خودته

تشکر می کنم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد