ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان
ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان

جــای خالــی مـاه

به نام خدا

نقطۀ آرمانی یک انسان کجاست؟

برای پاسخ به این سوال، شاید می بایست به نقطۀ آغازین او بازگردیم؛ جایی که آرمانها سر به بالش غفلت داشته، و سخت خفته اند.

هنوز دستی برنیامده از نیاز، تا ابعاد خواستن را وجب کند. لباسی که بیاید، پوشانده شود و بگویند چه برازنده است تورا و آن دیانت توست، دوخته نشده و تکلیفی جز خوردن و اجابت مزاج بر تو مترتب نیست و انتظار هم نرود؛ و ما همان بنیان گذارانِ بدیهیاتی اینچُنین، نویدبخشان روزهای نخست در این مشایعت عجیب، ادله ای شاید بر دریافتن زندگی توسط تو  و  البته از جنس تو.

نهال اندیشه اما، در کار جوانه زدن به ساقۀ مغز توست، همراه با خارشی غریب، آن پوستۀ نو ظهور، مغزت را قلقلک می دهد و بر کنگره ها و گره ها می افزاید و نفوذ می کند آنچنان که می خواهد. درکی که به موازاتِ حس بودن، در کار شکل گرفتن و رشد کردن است، با تو قدم بر می دارد، گاه زمین می خورد و سپس می ایستد و در قامت انسان کمر راست می کند.

کسی نمی داند در روزها و سال های پیش رو، چه چیز از تو سر می زند، اینکه مایۀ فخری یا سرشکستگی در گروی آنچه پیش خواهی آورد محصور و مورد انتظار.. اینکه روزی برسد و  اریکۀ دانایی تو آنقدر وسیع و چغر شده باشد که بتوان حسابی به رویش باز نمود، آنهم در ادامه مشخص خواهد شد. تو همچنان بر قوۀ اکتساب، سواری و چنانش می تازی که آموزگاران بر تو تعلیم و انتظار کنند و چنان گویی که مادران و غمخوارانت.

آری، ما  در بستر و دامان نوع خویش پروار گردیم و مانده است هنوز که بخواهیم فکری در خصوص آن نقطۀ پرگار کنیم که عالم را باعث است. و خدایگانِ خلقت، در قامت نظاره در صدد آن، که به مدد رخنه ای بر تو وارد شود در وادی سلام، و تو بازگویی که سلام؛

این اولین کلمه در حیطۀ آگاهی توست، پیش از آنکه زبانی بگشایی و ظروف بیان و کلام بر گرد تو پدید آمده باشد. شگفتی از آنجا آغاز می گردد که نور، دلیل نمی خواهد، چون حضور و عاملیّت دارد و مابقی همه حایِلند و به وقت آشکار شدن، مانع. همّتی می خواهد تا در راستای قد کشیدن ها پس زنیم آنچه را که بیشتر در انسداد انوار وجودش موثر واقع شده اند.

 

ادامه مطلب ...