ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان
ایدئولوژی پنهان

ایدئولوژی پنهان

دست نوشته های ناپیوسته ی ن. بهبودیان

خواب بعد از کتاب، مراد است

به نام خدا

 

زندگی هر شخص، عبرت است بر سایرین و کتاب، عبیر آن. .

رساناست، شاید این موجود کاغذین...

می رساند حاصل تجربه ها، می کشاند موج تردید را تا سواحل تصمیم.. .

می تکاند ریشه های خشک شریانهای مغز را از لب بام تحجر... 

باز که می شود، چشمها هورا می کشند ..انگشتان ورق می زنند..

عشقبازی آغاز می کنند و ذهن، تناول می کند از آن بحر طویل و آن طریق نا متناهی...

خواب بعد از کتاب، مراد است و خواب آلودگی حاصل از آن ثواب.. .،

خدا نیز قصد ثواب داشت شاید.. که داد مجلد کنند و فرو فرستادش.. .


ایها الناس! تنورهاتان همه سرخ باد از واژه.. . هر کلمه که بیشتر در تنور اندیشه ماند، لاجرم پخته تر گردد و به مذاقها نیز نشیند. .. به شرط آنکه تا از دیواره های ذهن، فرو نیافتاده نوشته شود. .. مردمِ این روزها، نان فانتزی را به پخته اش ترجیح می دهند.. .راستی مگر فانتزی ها را هم می پزند؟! پس وای به روزی که دیگر نان تنوریِمان سوخته باشد، قول می دهم در آن صورت، نگاهش هم نمی کنند...

نان دیگر غذا نیست، مکمل نیز هم.. .، برکت اما چه ساده از سر سفره های من و تو  پا پس می کشد.. . کتاب برکت است.

آفَت افتاده به جان کتابها.. . هر روز کوچک و کوچکتر می شوند.. . از رحلی به وزیری، از وزیری و خشتی به جیبی.. . نُقلی می شوند این افسانه های نَقلی... دسته چکها اما از همیشه بزرگترند و آماده... نخوانده کتاب، اخذ مدرک می کنند آقایان و چندی بعد، خود از فرو فتادن عقربه های سرانه ی مطالعاتی، آن کرانه ها می نالند. .. رسم روزگار را بین،.. دزد پالان دیروز، دانای دادار امروز. .. غمخوار نان نخوردنِ همه کودکها. ..

در پناه او باشید و کیفور که تا لمس کافورها، راهی نیست جز یک نفس...


نوشته شده توسط ن.بهبودیان/ پاییز 94

نظرات 7 + ارسال نظر
آریا چهارشنبه 25 آذر 1394 ساعت 03:36 ب.ظ

متاسفانه یکی از بهانه های کتاب نخواندن مردم امروز ما گرانی کتاب است. شاید در ظاهر اینطور باشد اما سوال اینجاست که قیمت را با چه مبنایی قیاس می کنیم.
نوشته ها ماحصل تجربه ها و مسیری هستند که نویسنده سالیان دراز آن را با مشقت می پیماید و سپس در قالب یک کتاب در اختیار ما قرار می دهد که خواندن آن برای ما بیشتر از چند هفته زمان نخواهد برد. پس ما برای یک کتاب مبلغی ناچیز می دهیم ولی در ازای آن سالیان سال زمان می خریم و بماند که چقدر تجربه ها و درسهای زندگی بدست می آوریم. اگر به کتاب اینطور نگاه کنیم خیلی هم ارزان است.

متاسفانه همینطوره آریای عزیز؛
ما با نخواندن کتابها زمان مفید بسیاری را از دست داده ایم، چه زندگی ها که بی سبب و خالی به پایانش نزدیک می شوند.. . کاش آخر قصه، آن پیر دانا ما باشیم.
چه چیز پشتوانه ی تجربیات ماست؟! و ذهن، می بایست به کدامین مکان رجوع کند اگر و تنها اگر کتاب نباشد!
مرسی برای نظر خوبت دوست من...

اشک مهتاب پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 10:05 ب.ظ http://ehsasebinazir.blogsky.com

سلام استاد...
اپم..

سلام،
بله حتما خواهم آمد.

شنگین کلک پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 08:28 ب.ظ http://hamsadehha.blogsky.com

سلام
البه آمارها این کاهش میانگین زمان مطالعه درجامعه و همینطور
پایین آمدن تیراژ و ابعاد نشر را نشان می دهند اما من گمان دارم که همیشه نمیشود بر مبنای آمارها نتیجه گیری کرد و شاید تا لمس کافورها بیش از یک نفس باقی باشد .
مطالعه و خرید کتاب در جامعه به عوامل بسیاری ارتباط دارد
گذشته از اقتصاد و آموزش این روزها خیلی ها ترجیح می دهند از نسخه های الکترونیکی استفاده کنند و نباید تنها به آمار ناشران اکتفا کرد . حالا شما قدری تخفیف بدهید بگذارید ما باخیال چند نفس عمیق دلشاد بمانیم .

ریسوگراف آفت چاپ است.. . ریا آفت جان.. ما به وقت ادعا گوی مدرنیته را از غرب و شرق ربوده ایم.. ریشه ها از جان به ریش گرایش فطری پیدا نموده اند.. .مرز پر گوهر و رنج بسیار، درد است که هزاران ساعت مطالعه مجاز و غیر مجاز هم کمک شایانی بدان ننمود.. .
به رمان خوانی و مرثیه خوانی و ادعیات وارداتی نیز می گویند مطالعه.. این روزها آجر هم می گذارند در ترازو تا تنها وزن را بالا برده باشند. . همین که قامتی را به روی کتابی خمیده بینیم خیالمان راحت می شود.. بار محتوایی رابین. .اس ام اس های عاشقانه، قوانین نامزدی، قورباغه را و همه بغض هایت را قورت بده.. انتخاب ناشر و خواننده و برآورد حقیقی ما از نتایج مطالعه، همه و همه اشتباه است..
کار درست و به اندازه آن است، که نتایجی نیز درست و به اندازه را باعث شود.. .
سطح مطالعاتمان را در یک فقره برنامه تلوزیونی به نمایش گذاردند و نتیجه آن شد که تا هنوز یک ایران به همت مطالعاتیمان بخندندو جالبتر اینکه آنان که خندیده اند نیز دقیقا به همان درد پنهان دچارند..
خلاصه اینکه دستی همواره نوک میله ی نمودارها را بالا نگاه می دارد.. توقعات از منطقه ای که تبلیغ ها در اشاعه فهم ساختگی بالای خود دارد بالاست.. پس تربیت چشمهای بزرگ بین رسالت محسوب می شود. ..
عینک ها را باید جست، جور دیگر باید فهمید..
موفق باشید

ندا چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 03:16 ب.ظ http://mydailyhappenings.blogsky.com/

تا لمس کافورهـــــا
بسیار زیبا و واقعا تاسف بابت سرانه ی مطالعه

بله،
مرگ تدریجی تنها برای انسان بد نیست شاید...
موفق باشید

دختر بهمنی دوشنبه 2 آذر 1394 ساعت 02:31 ب.ظ http://dokhtarebahmani.blogsky.com

سلام...

ولی کتابا هرچقدر نقلی تر بهتر... من خودم زیاد کتاب میخوندم و میخونم اما حقیقتا بعضی از کتابا فقط حیف کردن صحفه های سفیده... من ترجیح میدم یه نویسنده یه خط بگه ولی به گفته اش ایمان داشته باشه تا کتابش چند صد صحفحه ای باشه و فقط آروغ روشن فکری بزنه... بعضیا فقط مینویسن تا نوشته باشن... اما کتابای کوچیک مفید و مختصرن ... ساده و کم...
همینکه روده درازی نداره برا من بیشتر از کتابای چند کیلویی!ارزش داره...

سلام به شما..
بسیار با این نظر موافقم.. .
من هم کتابهای کوچک رو بسیار ترجیح می دم. ..خصوصا اونهایی که سخنان قصار دارند.. .
در متن فوق، بیشتر منظور، بار محتوایی کتاب و شمارگان چاپ هستش که روند نزولی به خودش گرفته و جالب نیست.
بله همینطوره به تفسیر دیگر، این روزها بعضی از کتابها و ناشرانشان تنها قادرند تا عدد ترازوها را بالا ببرند تا اینکه بخواهند بر میزان اندوخته ها بیافزایند...
باید کتابی به چاپ رسد با عنوان "چگونه بنویسیم که زیاد معلوم شود و بیشتر بفروشد" شاید
موفق باشید

مدادکوچک دوشنبه 2 آذر 1394 ساعت 01:59 ب.ظ http://medadekuchak.blogsky.com

وَ سلام

مرا همین بس که عده ای بادل می خوانند و با دل جواب می دهند،عالِمِ دل همان اندازه بِـــــه که عالِمِ عقل.. و این هر دو علاوه کنیم بر عاملانِ دل و عقل

و خدای رب العالمین را .
قسم بر نون و القلم و ما یسطرون.
نگاشته ها ؛ اندوخته های ما هستند از این سیروسلوکِ مَجازی .ماندگار باشید جنابِ بهبودیان و سرِ نوشته هایتان سلامتْ
راستش وقتی می بینم کتاب دارد از غریبگی در می اید بسیار خشنود می شوم /

دیگر بار سلام. .
در این برهوت واژه حضور کتابدار، یعنی باران.. .
اینهم معنی آن کلام روشن، که انتخابش بس بجا بود:"سوگند به قلم و آنچه را با قلم مى نویسند".. .اینهمه نعمت را اینهمه ویترین به زنجیر کشیده اند.. . و ما تنها بازدیدکنندگان رایگان جلدها . ..خیابان موزه ی آدم شناسیست شاید و آدمیان از روی حرکاتشان ردیابی می شوند.. .اقدام یا عدم اقدام به خواندن، مقدمه است بر اقدام یا عدم اقدام به دانا شدن...
ما نانوای کتابیم، چانه می گیریم بهر چاپ.. .غربی ها لیتوگرافمان دانند.. .همه و همه به کنار.. ملت را نظاره کنید که هنوز سر قطر کتاب با کتابدار چانه می زنند.. .درصد بالای این انصراف، به صرفه ی ما نیست و به صرفه ی علم رو به زوالمان. .. تشت و تشک هم نیست که ذوبش کنیم، یا بشکافیم و از نو کتابت کنیم.. .صحبت سر حرف است که روزی گفته شد و نوشته و تمام. ..
حضورتان گلباران کتابدار امین..
موفق باشید

ثریا دوشنبه 2 آذر 1394 ساعت 01:53 ب.ظ

عاشق اون جمله آخرت هستم...

مرسی همسرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد